خبرگزاری کار ایران

مهدی غبرایی در گفت‌وگو با ایلنا:

چرا از تجربه فرهنگی کشورهای همسایه درس نمی‌گیریم/اگر ارشاد هم مسامحه کند با اعتراض عده دیگری مواجه می‌شویم

asdasd
کد خبر : ۶۳۵۷۵۷

غبرایی می‌گوید: اینجا ما نه تنها در ورازت ارشاد یک دستگاه عریض و طویل داریم که جلوی هر کلمه‌ای را می‌گیرد از آن طرف اگر هم زمانی این دستگاه کمی مسامحه کند با اعتراض عده دیگری روبرو می‌شود. حتی برخی از مردم ما هنوز هم حساسیت‌هایی به برخی مسائل دارند.

مهدی غبرایی (مترجم) در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا، درباره آخرین کارها و ترجمه‌هایش گفت: جدیدترین کتابی که از من توسط نشر چشمه منتشر و در نمایشگاه کتاب سی‌ویکم هم عرضه شد؛ رمانی از یک نویسنده آنگولایی به نام ژوزه ادوآردو آگوالوسا است. این رمان «آفتاب‌پرست‌ها» نام دارد و درواقع یک رمان کوتاه حدود 200 صفحه‌ای است که با توجه به اینکه هر فصل یکی دو صفحه فاصله و ترتیب خاصی داردم تن‌ش شاید 150 صفحه باشد. در فارسی هم گفتم کتاب به همان سبک ترجمه و منتشر شود.

غبرایی درباره این نویسنده آنگولایی گفت: این نویسنده در ایران ناشناخته‌است ولی من در این 15-10 سال اخیر در جستجوی نویسندگان آسیایی و آفریقایی برای معرفی به ایران هستم از آسیای دور گرفته تا دنیای عرب‌زبان و آفریقا. معتقدم تنش‌ها، کشش‌ها، کوشش‌ها و جنبش‌های سیاسی و ... بیشتر متمرکز در این مناطق است و در این 50 ساله اخیر طبعا بازتاب این وقایع در ادبیات داستانی این مناطق دیده شده است. همین نویسنده آنگولایی چند رمان دارد که از پرتغالی به انگلیسی ترجمه شده و درصدد هستم که کارهای دیگرش را نیز به فارسی برگردانم.

او ادامه داد: این نویسندگان یعنی نویسندگان آنگولایی و موزامبیکی که هر دو مستعمره پرتغال بودند، هر دو از یک طرف میراث‌خوار ادبیات پرتغال و یک شخصیت تاثیرگذار ادبی جهانی قرن بیستم یعنی فرناندو پسوا و از طرف دیگر میراث‌خوار ادبیات اسپانیایی و بورخس هستند. ردپای هردوی این‌ها در این رمان کوتاه دیده می‌شود.

کارهای دیگرم مثل آلیس در سرزمین عجیب و سنگ صبور عتیق رحیمی که در وزاتخانه مربوطه معطل بودند همچنان مجوز نگرفته‌اند. قرار بوده وقت صحبتی به ما بدهند که به تعطیلات عید و بعد هم نمایشگاه و ماه رمضان خورد.

به گفته او، کتاب سه جلدی 1Q84 موراکامی معروف به 1984 که داستانش در 1984 می‌گذرد و اشاراتی هم به رمان معروف اورول دارد، سه ماهی‌‌ست که وضعیت نامشخصی دارد.

این مترجم سپس درباره ارزیابی‌اش از میزان ارتباط داستان و رمان ایرانی با جامعه جهانی ادبیات و چرایی وجود ضعف در این زمینه اظهار داشت: این مسئله موضوع پر آب و چشمی است. من 8 سال و سه چهار دوره است که جزو هیئت داوران جایزه ادبی مهرگان هم هستم بنابراین به حوزه ادبیات ایران اشراف نسبی دارم. یعنی اکثر کتاب‌ها و داستان‌های ما در دبیرخانه مهرگان دست‌چین می‌شدند و من به عنوان داور ناچار به خواندن آن‌ها بودم. تقریبا سالی 50 تا 70 داستان ایرانی در حجم‌های مختلف می‌خوانم. فکر می‌کنم چند عامل در این مسئله دخیل هستند. اول از همه اینکه ما با سانسور مواجه هستیم و این سانسور فقط از یک مثلا وزارت ارشاد اتفاق نمی‌افتد.

غبرایی متذکر شد: اینجا ما نه تنها در ورازت ارشاد یک دستگاه عریض و طویل داریم که جلوی هر کلمه‌ای را می‌گیرد از آن طرف اگر هم زمانی این دستگاه کمی مسامحه کند با اعتراض عده دیگری روبرو می‌شود. حتی برخی از مردم ما هنوز هم حساسیت‌هایی به برخی مسائل دارند. علاوه بر این‌ها مسائل اقتصادی حادی در ایران داریم. یک نویسنده چقدر کار کند که بتواند درآمدی داشته باشد، نویسنده باید از تمام زندگی‌اش بگذرد مخصوصا کسی که رمان می‌نویسد حالا داستان کوتاه اگر طرف کارکشته باشد شاید ظرف یک هفته هم نوشته شود، اما برای نوشتن یک رمان ممکن است نویسنده فقط دو سال تحقیق لازم داشته باشد و دست‌کم یک سال کامل هم صرف نوشتن می‌شود بدون اینکه نویسنده بتواند شغل دیگری داشته باشد و ... رمان که از هوا نوشته نمی‌شود، حالا اگر این رمان برای انتشار با مشکل مواجه شود تکلیف زندگی نویسنده چه خواهد بود.

مترجم آثار موراکامی اضافه کرد: وقتی گرفت و گیر آنقدر زیاد باشد که نویسنده نتواند از راه نوشتن امرار معاش کند و یک رمان، دو رمان و سه رمانش پشت ممیزی می‌ماند خیلی باید پوست کلفت باشد که ادامه بدهد. همین داستان و رمانی که ما امروز داریم واقعا به سعی و کوشش شخصی افراد است از پیر و جوان. یعنی همین‌قدر داشته ادبی هم جای سپاسگزاری دارد. از جنبه دیگر نویسنده وقتی نمی‌تواند تجربه کند، مسافرت برود و معاشرت کند و برخی مسائل باز نکردنی را دنبال کند خب رمانش یک اثر پوچ و بی‌مایه از آب درمی‌آید. اثر کم‌مایه هم توجه کسی را جلب نمی‌کند نه در ایران در قیاس با رمان خارجی مورد استقبال قرار می‌گیرد و نه در جهان کسی به آن توجه می‌کند.

غبرایی یادآور شد: امروزه در سطح دنیا حتی با رمان‌هایی مواجه هستیم که برخی مسائل ناگفتنی برای ما را در داستان می‌گنجانند که مشتری جذب کند. اینجا برعکس است مسائل عاطفی و احساسی در داستان حذف می‌شود در نتیجه رمان روایتی می‌شود از یک زندگی بی‌حس و حال که دچار خلاء است. چنین رمانی مشخص است که کسی را جذب نمی‌کند. در مورد ادبیات هیچ باید و نبایدی در کار نیست. گاهی از من می‌پرسند خب راه حل چیست. واقعا موضوع ساده است و می‌توان از تجربه کشورهای همسایه مانند ترکیه و ... استفاده کرد.

وی افزود: من چون کار مویان چینی را ترجمه کرده‌ام؛ تحقیقی هم درباره وضعیت فرهنگی چین داشتم، آنها هم گرفت و گیرهایی داشته و دارند، مثلا جمعیت بالایی دارند و در دوره‌ای کتاب مخفیانه و پنهانی در آنجا فروخته می‌شد اما بعد از ماجرای میدان تیان‌آن‌من گشایشی ایجاد کردند. ما می‌توانیم از آنها بپرسیم که چینی‌ها این مشکلاتشان را چگونه حل کرده‌اند و بررسی کنیم. ترکیه چه کرده که برنده نوبل دارد همان را استفاده کنیم.

این مترجم عدم پیوستن داستان و رمان ایرانی به جامعه جهانی ادبیات را تنها به دلیل عدم آشنایی دیگر کشورها با فرهنگ و مردم ایران ندانست و گفت: موضوع فقط بحث عدم آشنایی با فرهنگ ایرانی نیست. موضوعات یا سوژه‌های کلی در ادبیات بیش از 27 مورد تا 30 مورد نیست موضوعاتی مثل عشق و خیانت و دوستی و عدالت و ... پروراندن این موضوعات دیگر به شخصیت و استعداد خود نویسنده بستگی دارد و البته اینکه خود او چه درکی از جامعه خودش دارد. واقعیت این است که برای ما و ادبیات ما نه تنها زمینه مهیا نیست بلکه جلوی آن را هم می‌گیرند. وقتی از ادبیات احساس خطر بکنی و مدام در مسیرش کارشکنی راه بیندازی؛ نتیجه همین می‌شود. موضوع اساسی‌تر همان موضوع اقتصاد فرهنگ است. کتاب و ادبیات هم باید درآمدزا باشد و اگر اینچنین نباشد فعالان درست و حسابی را دفع می‌کند. فراهم کردن شرایط اقتصادی مناسب برای ادبیات وظیفه دولت است و وقتی دولت از این مهم سربازمی‌زند، شما از ادبیات چه انتظاری دارید. در کشورهای ما نفت شده بلای جانمان و دولت‌ها وقتی به قدرت می‌رسند با اتکا به پول آن همه چیز را قبضه می‌کنند. نتیجه هم در درازمدت همینی است که می‌بینیم.

او افزود: بسیاری از رمان‌های امروز ما انگار از روی دست همدیگر نوشته شده‌اند؛ با این حال تک و توک استانداردهای برجسته هم دیده می‌شود. این استعدادها باید تائید و تشویق شوند. در حوزه ترجمه هم وضعیت همین است و می‌بینم کتابی که من ترجمه کردم چون می‌خواهم به متن وافادار بمانم، مجوز نمی‌گیرد ولی همین اثر با ترجمه یک جوان به راحتی از سد ممیزی گذشته است. چرا؟ چون خود مترجم خیلی ساده هر قسمتی را که دچار مسکل احساس کند، حذف می‌کند.

انتهای پیام/
نرم افزار موبایل ایلنا
ارسال نظر
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان
      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
      پیشنهاد امروز