دیدار ما به قیامت!!
خاکدامن در سرفصل نوشتن دامن در خاک کشید
تو در سر فصل نوشتن بودی و در مکتب محرومیتها و نداشتنها معلم، و خود از داشتههای روزگار و تجملات آن هم حتی کمترین را نداشتی.
ساری - ایلنا: خبرغافل کننده بود شیما خاکدامن نقاب در خاک کشید. مات و مبهوت ماندیم و ناباورانه دیدیم که آن همه انرژی، جدیت، تلاش، جسارت، شجاعت و پیگیری رفت.
او سالها نوشت، برای کسانی نوشت که زبان گفتن نداشتند. با شادی مردم شاد و با غم آنها غمگین.
پیگیر بود، پیگیر مطالباتی که عدهای حتی نمیخواستند اسمی از آن برده شود.
در رفتنت دلها گرفت و حزن هجرت تلخ تو دل همکارانت را بدرد آورد. سخت است بعد از تو نوشتن آنهم برای تو. برای تویی که خود، خوب میدانستی و ندانستن را عیب.
می دانستی که رسالتت نوشتن است و این رسالتی است پاک و برای پاک زیستن و پاک بودن خیلی باید تاوان داد.
ای کاش زمان متوقف میشد تا تو در یادها بمانی و نسیم فراموشی در این پائیز حزن آمیز نمیوزید و تموز همیشه میماند و گرمای وجود آگاهی و علمت را حس میکردیم.
ای کاش آنهایی که سر پناهی برای گفتنها و فریادهایشان نداشتند باز به تو تکیه میکردند تا تو از نداشتنها و محرومیتهای آنها بنویسی.
اما اینها دیگر فایده ای ندارند و ای کاش گفتن غمی از غمهای ما نمی کاهد. دیگر رمقی برای نوشتن نیست.
هیچ از دستمان ساخته نیست جز صلوات و مغفرت و آه حسرت. زانوی غم در بغل شام غریبان تو جوان رعنا را به سوگ نشسته ایم و همنوا با همسر و خانواده ات در غم نبودنت اشک حسرت می ریزم. باشد که در فردای قیامت که بار دیگر دیدارمان میسر شود، بار دیگر تو را ببینیم.
...............................
فرامرز درخشنده سرپرست خبرگزاری ایلنا در استان مازندران